صفحه 422
مسئله 170- يكى از گناهان بزرگ در اسلام كوچك شمردن اوامر و نواهى الهى است كه
به آن استخفاف و بىاعتنايى به دين نيز گفته مىشود، و آن اقسامى دارد:
الف) واجبى از واجبات را ضدّ ارزش بداند، نظير كسى كه حجاب اسلام را ضدّ ارزش
بداند و يا نماز و مانند آن را بىارزش و براى عوام مردم بداند، و اين قسم از
استخفاف اگر ملتزم به لوازم آن باشد كفر است، ولى اگر توجّه به لوازم آن نداشته
باشد، گرچه كفر نيست، ولى گناهش خيلى بزرگ است، علاوه بر عذابى كه در اصل گناه است.
ب) واجبى از واجبات و يا حرامى از محرّمات را گرچه ضدّ ارزش نمىداند، ولى در
عمل به آن اهميّت نمىدهد، نظير كسى كه با عذر غير موجّهى نماز را ترك مىكند،
مثلاً در مسافرت چون وضو و نماز براى او مشكل است آن را ترك مىنمايد، و نظير زنى
كه در ميان مردم موى سرش را نمىپوشاند و يا- العياذ باللَّه- با زينت و آرايش در
ميان مردم ظاهر مىشود، و اين قسم نيز از گناهان بزرگ است، يعنى علاوه بر گناه اصل عمل، گناه بىاعتنايى
به اوامر و نواهى الهى را هم دارد.
ج) تبليغ عليه واجبى از واجبات يا تبليغ براى حرامى از محرّمات، نظير كسى كه
عليه نماز يا روزه و يا حجّ و مانند اينها تبليغ كند و آنها را كوچك و بىارزش
قلمداد نمايد، و نظير كسى كه عليه حجاب تبليغ و بىحجابى را تمدّن و ارزش وانمود
كند و يا بانك منهاى ربا را بىارزش و بانك ربوى را از نظر اقتصادى باارزش بداند،
و معلوم است اين قسم، گناهش از قسم اوّل بالاتر، بلكه اگر ملتزم به لوازم آن باشد
كفر، و در بعضى موارد مفسد فى الارض است، و اگر ملتزم به لوازم آن نباشد گرچه كفر
نيست، ولى گناهش خيلى بزرگ، بلكه در بعضى موارد حكم مفسد فى الارض را دارد.
مسئله 171- آنچه در واجبات و محرّمات گفته شد در مستحبّات و مكروهات نيز
مىآيد، زيرا ترك مستحبّات و فعل مكروهات، گرچه اشكال ندارد، ولى اگر بر ترك مستحب
يا انجام مكروه، استخفاف صدق كند، حرام است، نظير كسى كه در مسجد
نشسته و جماعت مسلمين بر پا مىشود و او بدون عذر داخل در جماعت نمىشود، كه اگر
آن را ضدّ ارزش بداند و يا عمل او يا
صفحه 423
گفتۀ او تبليغ عليه جماعت مسلمين باشد و ملتزم به لوازم آن نيز باشد كفر، و
اگر ملتزم نباشد، گرچه كفر نيست، ولى گناهش خيلى بزرگ است، و اگر آن را ضدّ ارزش
نداند و روى لاابالىگرى باشد، از گناهان كبيره است، و از اين قبيل است كسى كه
بدون عذر نماز اوّل وقت نمىخواند، و روايات اهلبيت«سلاماللهعلیهم» آن را
استخفاف به نماز قلمداد نموده است.
مسئله 172- اگر كسى گناه صغيرهاى نظير نگاه شهوتآلود
به نامحرم را سبك بشمارد و يا واجبى از واجبات را نظير كمك به كسى كه مىبيند در
مضيقه است و مىتواند به او كمك كند، سبك بشمارد و به او كمك نكند و با بىاعتنايى
از او بگذرد، همان گناه كوچك، كبيره مىشود، و آن ترك واجب نظير ترك خمس و زكات از
گناهان كبيره مىشود، و اگر- العياذ بالله- آن استخفاف اعتقادى باشد نه عملى، اگر
ملتزم به لوازم آن باشد، كفر است.
مسئله 173- اگر كسى دوست داشته باشد كه واجبى از واجبات بىارزش يا متروك شود
و يا حرامى از محرّمات با ارزش و يا جايى در جامعه باز كند، گرچه در اين امر قبيح
خود عامل نباشد و تبليغ نيز براى آن نكند، از نظر قرآن شريف كيفر بزرگى در دنيا و
عذاب بزرگى در آخرت دارد، مثلاً كسى كه دوست دارد در جامعۀ اسلامى، چادر جاى خود
را به بدحجابى و قرضالحسنه جاى خود را به قرض ربوى بدهد، و قطعاً اگر توبه نكند،
عذاب دردناكى در دنيا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
مسئله 174- كسى كه به گناهكار به خاطر گناهش احترام كند، يا به نيكوكار به
خاطر كار نيكش بىاعتنايى كند، نظير كاسبى كه زنهاى بدحجاب را بر زنهاى باحجاب
مقدّم بدارد، و يا به بدحجابها احترام كند و به زنهاى باحجاب بىاحترامى نمايد،
اگر ملتزم به لوازم آن باشد كفر است، و اگر ملتزم نباشد گناهش بسيار بزرگ است، و
اگر توبه نكند عذاب دردناكى هم در دنيا و هم در آخرت دارد.